تمام زندگی من آرتینتمام زندگی من آرتین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

نی نی ناز من آرتین

آرتین و اجداد مادریش...

آرتین جون نتیجه (فرزند نوه) دو تا مادربزرگ گل و یک پدربزرگ مهربونه. مادربزرگها و پدربزرگ مامانش. پدربزرگها و مادربزرگهای پدریش مرحوم شدن . خدا همه رفتگان رو بیامرزه و به اونایی که زنده اند هم سلامنی و عمر طولانی و با عزت اعطا کنه ان شاء الله...   آرتین جون نتیجه (فرزند نوه) دو تا مادربزرگ گل و یک پدربزرگ مهربونه. مادربزرگها و پدربزرگ مامانش. پدربزرگها و مادربزرگهای پدریش مرحوم شدن . خدا همه رفتگان رو بیامرزه و به اونایی که زنده اند هم سلامنی و عمر طولانی و با عزت اعطا کنه ان شاء الله... آرتین و مادربزرگ مامان (مادر بابای مامان) آرتین و پدر و مادر مامان بزرگ (پدر و مادر مامانِ مامان) ...
5 بهمن 1391

آرتین جون خوشتیپ در مراسم بله برون خاله فروغ...

آرتین جون وقتی ٥ ماه و ٩ روزش بود، در جلسه رسمی بله برون خاله جونش شرکت کرد و ستاره مجلس هم بود! بعد از اتمام حرفها و توافقات صورت گرفته، همه علاوه بر عروس و داماد، با آرتین جون هم عکس یادگاری می انداختند. آرتین آقای خوشتیپ ما هم که لباس مارک ROOH آلمان پوشیده بود با روی باز، با همه عکس می انداخت... آرتین جون وقتی ٥ ماه و ٩ روزش بود، در جلسه رسمی بله برون خاله جونش شرکت کرد و ستاره مجلس هم بود! بعد از اتمام حرفها و توافقات صورت گرفته، همه علاوه بر عروس و داماد، با آرتین جون هم عکس یادگاری می انداختند. آرتین آقای خوشتیپ ما هم که لباس مارک ROOH آلمان پوشیده بود با روی باز، با همه عکس می انداخت... آرت...
5 بهمن 1391

آرتین جون 5 ماهه شد...

  ماه پنجم زندگی آرتین جون هم گذشت و آرتین جونم بازم بزرگ تر شد. این عروسک رو مامان نانا دوره بارداری به من داده بود و زمانی که آرتین جون به دنیا اومد یه کم از این عروسک کوچیک تر بود... هزار الله اکبر    ماه پنجم زندگی آرتین جون هم گذشت و آرتین جونم بازم بزرگ تر شد. این عروسک رو مامان نانا دوره بارداری به من داده بود و زمانی که آرتین جون به دنیا اومد یه کم از این عروسک کوچیک تر بود... هزار الله اکبر الان دیگه آرتین جون کاملاً اسم خودشو می شناسه و وقتی کسی به اسم صداش میکنه عکس العمل نشون میده و به طرف صدا برمیگرده الان موقع خنده، علاوه بر خنده صدا دار، یه صدایی شبیه جیغ و شعف از خودش درمیاره که خی...
2 بهمن 1391

سیسمونی پسر قند عسلم

بالاخره بعد از کلی تعویض و خرید و ...، امروز اداره نرفتم و از فرصت پیش اومده استفاده کردم و از سیسمونی پسر گلم عکس انداختم.   داخل اتافش رو لطفاً توی ادامه مطلب ببینید... اینم داخل اتاق عزیزم این توضیح رو بدم که اول سونو به ما گفته بود نی نی دختره واسه همین دیوارا یاسیه و اون قفسه کنابخونه صورتی! فرصت واسه نقاشی اتاق نیست ولی اون کتابخونه ارو با برچسب ام دی اف و با استیکر ست خواهم کرد ولی فعلاً این شکلیه... تخت و کمد و شلف دیواری و پرده چیلک هستش     آویز تختش که بدنه اش شکل زرافه است:   اینم شلف دیواریش:   مینی واش: بالش شیردهی و سبد جغجغه ها: ...
7 تير 1391
13919 0 13 ادامه مطلب
1